23 آبان ماه 1388 (مطلب شماره 319)
معروف ترین و آشناترین بقایای یک انفجار ابرنواختری، سحابی خرچنگ است. این سحابی، بقایای یک انفجار ستاره ای یا ابرنواختر در قرن ها پیش است که توسط رصدگران دربار چین باستان، در چهارم ژوئیه 1054 میلادی مشاهده گردید و در درخشندگی به قدر 6- دست یافت (مطلب شماره 48)؛ یعنی در حدود درخشندگی سیاره زهره.

تصویری تلفیقی از رصدهای پرتو ایکس، مرئی و مادون قرمز سحابی خرچنگ؛ توسط تلسکوپ های فضایی چاندا، هابل و اسپیتزر / ناسا
طبق نوشتارهای چینیان، تا 23 روز این انفجار در روز حتی قابل مشاهده بود و تا 653 روز نیز با چشم غیرمسلح می شد آن را در آسمان شب دنبال کرد. سنگ نبشته هایی که در "دره ناواهو" و منطقه "وایت مسا" (که هر دو در ایالت آریزونای کنونی واقع اند) و پارک ملی دره چاکو در مکزیک، گویای مشاهده این انفجار ستاره ای توسط اقوام آنسازی است.
سحابی خرچنگ، در حدود فاصله 6300 سال نوری از ما و در صورت فلکی ثور قرار داشته و در حدود 10 سال نوری نیز درازا دارد. مرزهای سحابی هم اکنون با سرعت 1800 کیلومتر بر ثانیه در حال پیشروی در فضایند و به طرز شگفت آوری این انبساط، با نیرویی که از تپ اختر (مطلب شماره 195) مرکزی آن نشأت می گیرد، در حال شتاب گرفتن است. درخشندگی این سحابی در پرتوهای مرئی، در حدود یکهزار برابر خورشید است و دلیل آن به دو جزء اصلی این سحابی باز می گردد که نخستین آن را ستاره شناسی به نام "روسکو فرانک" در سال 1919 از راه طیف سنجی؛ و جزء دوم را ستاره شناسانی به نام های "والتر باده" و "رودولف مینکوفسکی" در سال 1930 از را تصویربرداری مشخص کردند.
اولی، جزئی قرمزرنگ با طیف نشری همانند یک سحابی معمولی است که احتمالاً گازهای حاصله از فوران های آشفته ستاره ای به شکل رشته های درخشان گاز است. دومی، جزء آبی رنگ سحابی است که طیفی پیوستار و غیرعادی دارد که دلیل آن گسیل تابش سینکروترونی پولاریزه از میدان های مغناطیسی تپ اختر مرکزی است. این جزء، پس زمینه محو سحابی را ایجاد کرده است. تابش سینکروترونی، از الکترون هایی تابش می شود که حول خطوط میدان مغناطیسی پرقدرتی به چرخش در می آیند.
در سال 1948، سحابی خرچنگ بعنوان منبع قوی امواج رادیویی شناخته شد و در فهرست اجرام درخشان رادیویی آسمان، تحت عنوان ثور-A (درخشان ترین جرم رادیویی در صورت فلکی ثور) شناخته شد و در کاتالوگ جدیدتری تحت نام 3C 144 طبقه بندی گردید. در سال 1964 همچنین خرچنگ بعنوان یک منبع درخشان پرتو ایکس نیز شناخته شد و نام ثور X-1 را نیز به خود اختصاص داد. شدت درخشندگی پرتو ایکس خرچنگ، در حدود یکصد برابر پرتوهای مرئی است. بقایای حاصل از مرگ ستاره مادری که سحابی خرچنگ را ایجاد کرده، در سال 1960، کشف گردید.

تصویر پرتو ایکس از توده گازی پیرامون تپ اختر مرکزی سحابی خرچنگ
این سحابی ابتدائاً به سال 1731، نوسط فیزیکدان و ستاره شناس آماتوری به نام "جان بویس" و بعدها مستقلاً توسط ستاره شناسی فرانسوی به نام "شارل مسیه" در هشتم آگوست 1758، اشتباهاً به عنوان یک دنباله دار کشف گردید، چراکه در همان سال قرار بود دنباله دار معروف هالی نیز در آسمان ظهور کند. رصدهای پیگیر مسیه از سحابی نشان داد که خرچنگ، نه یک دنباله دار متحرک، که جرمی غیرستاره ای و ثابت است. همین امر او را برآن داشت تا فهرستی از اجرامی که ممکن است رصدگران بعدی آنها را به اشتباه، به عنوان یک دنباله دار قلمداد کنند، تهیه کند. او فهرستش را تا 45 جرم ادامه داد و نخستین آنها را یعنی همان سحابی خرچنگ، تحت عنوان M1 نامگذاری کرد.
نام خرچنگ، از طرحی که توسط "ارل روس" در حدود سال 1844 از این سحابی تهیه شده بود انتخاب گردید. نخستین تصویر خرچنگ، در سال 1892، و نخستین طبف سنجی آن در خلال سال های 1913 تا 15، توسط "وستو اسلیفر" صورت پذیرفت.
سحابی خرچنگ را در آسمان های تاریک و با ابزار رصدی نسبتاً متوسطی (یک دوربین دوچشمی متوسط) می توان در فاصله 1 درجه ای شمال غرب ستاره درخشان زتا-ثور، به آسانی مشاهده کرد. در بزرگنمایی های بزرگتر آن را به شکل ابر بیضی گونی که هاله ای محو آن را احاطه کرده است می توان دید. در تلسکوپ هایی با قطر دهانه بیشتر از 10 سانتیمتر، برخی از جزئیات خالدار و رگه مانند آن نیز در نواحی مرکزی سحابی آشکار می شود.
تپ اختری که در مرکز سحابی خفته است نیز دوره تناوبی معادل 33.085 میلی ثانیه دارد؛ بعبارتی هر ثانیه 30 بار به دور خود می چرخد! این تپ اختر از اندک نمونه هایی است که در نور مرئی قابل تشخیص است. در نهم نوامبر 1968، طبیعت تپنده آن در امواج رادیویی توسط ستاره شناسان رصدخانه رادیویی آرسیبو در پورتوریکو کشف گردید و فلاش های نور مرئی آن نیز بعدها در رصدخانه استوارد مشاهده شد. به دلیل طبیعت تپنده آن نیز گاه این ستاره مرده را CM-ثور نیز می نامند.
منبع: David Darling
***