کهکشان چشم سیاه
24 آبان ماه 1388 (مطلب شماره 320)
کهکشان چشم سیاه یا M64، کهکشانی نسبتاً نزدیک در صورت فلکی "گیسوان برنیکه" است که از دید یک ناظر زمینی، قرص آن به دو قسمت درخشان و تیره تقسیم شده است. این کهکشان در سال 1779 توسط "جان بُده" کشف گردید و به نام کهکشان "زیبای خفته" نیز نام گذاری شد. هر چند این جرم آسمانی را می توان با دوربین های دوچشمی مناسب تشخیص داد؛ اما برای مشاهده چشمان سیاه و دلفریب آن، به ابزاری بزرگتر همچون تلسکوپی با گشودگی 10 تا 15 سانتیمتر نیازمندید.
بدلیل وجود توده های عظیم غبار میان ستاره ای در قرص کهکشان چشم سیاه، نور بخش اعظمی از این کهکشان به چشم ما نمی رسد (بخش های تیره رنگ) عکس از : هابل
M64، دارای دو سیستم ستاره ای چرخنده به گرد مرکز است: ناحیه ای مرکزی که شعاعش در حدود 3 هزار سال نوری است و در حین چرخش معکوس خود نسبت به قرص ثانویه به سرعتی در حدود 300 کیلومتر بر ثانیه، گویی با لبه های قرص بیرونی اصطکاک می یابد. لبه های بیرونی قرص ثانویه، در حدود 40 هزار سال نوری از مرکز کهکشان فاصله دارد. چنین اصطکاکی را می توان دلیل نرخ بالای ستاره سازی در نواحی سیاهرنگ کهکشان دانست؛ مناطقی که پر است از توده های قرمز و آبی رنگ پراکنده در زمینه چشمان مشکین این زیبای خفته.
قرص شگفت و ماهیچه غباری ضخیم این کهکشان را می توان نتیجه برخورد کهکشان کوتوله ای در گذشته با آن دانست که البته آنقدر کند و طولانی بوده که مواد کهکشان کوتوله به آرامی در یک مدار ثابت و منطبق با قرص کهکشان بزرگتر، شروع به چرخش به دور آن کنند. البته در این خصوص نظریات دیگری نیز موجود است. یکی از آنها گویای این امر است که چشم سیاه، یک کهکشان از نوع ESWAG است؛ به معنای "کهکشان تکامل یافته موج دوم".
بر اساس این نظریه، الگوی مارپیچی اصلی کهکشان، شامل جمعیتی از ستارگان میانسال است. فرآیند ستاره سازی در ابتدا از بیرون آغاز شد و از آن پس همراه با پیشروی موج چگالی در زمینه کهکشان (مطلب شماره 96)، ستاره ها تا پایان ذخیره گازی قرص کهکشان، ساخته شدند و از آن پس نیز به آرامی یکی یکی مردند. زمانیکه ماده حاصل از مرگ این ستارگان نسل اول از راه هایی چون بادهای ستاره ای، ابرنواخترها، و سحابی های سیاره نما بار دیگر به قرص کهکشان بازگشت، بار دیگر موج دومی از ستاره سازی در کهکشان به راه افتاد. در صورت صحت این گفته، هم اکنون در کهکشان چشم سیاه، موج ستاره سازی بایستی به محل قرار گیری ماهیچه غباری رسیده باشد.
منبع: David Darling
***