1 آذرماه 1388 (مطلب شماره 327)
به ستاره های نوترونی با میدان های مغناطیسی غول آسا در حدود 10 به توان 11 تسلا (در حدود یک هزار تریلیون بار بزرگتر از میدان مغناطیسی زمین)، مگنتار گفته می شود؛ اجرامی که احتمالاً قوی ترین میدان های مغناطیسی موجود در عالم را به خود اختصاص داده اند. 

تصویری خیالی از یک مگنتار

این اجرام هولناک، آنچنان دام های قوی و گسترده ای از مغناطیس برای یک انسان مسافر پهن کرده اند که اگر انسانی قصد سفر به نزدیکی یک مگنتار را بکند نیز، جریان الکتریکی ای با شدت گیج کننده یکصد تریلیون ولت، مابین سر و انگشتان پای او برقرار می شود! مگنتارها، تنها اجرامی در پهنه گیتی اند که نیروی نگه دارنده آنها، همان مغناطیس شان است. این اجرام، بهترین و مناسب ترین کاندیدها برای توضیح پدیده های عجیبی همچون "تکرارشونده های پرتو گامای کم انرژی" (SGR) و "تپ اخترهای پرتو ایکس غیرعادی" (AXP) هستند. البته اگرچنانچه این نظریه از صحت کافی برخوردار باشد؛ دیگر نیازی به یاد سپردن این اسامی نیست، چراکه تمامی آنها همان مگنتارها هستند!
وجود مگنتارها برای نخستین بار در اواخر دهه 80 میلادی توسط دو ستاره شناس آمریکایی و کانادایی به نام های "رابرت دونکان" و "کریستوفر تامسون" پیش بینی شد. آن ها پیش بینی کردند که ستارگان نوترونی در حین تشکیل می توانند میدان های مغناطیسی عظیمی را داشته باشند که بارها از آنچه معمولاً در پالسارها (مطلب شماره 195) دیده می شود، قوی ترند. چنین میدان های مغناطیسی پرقدرتی قادرند سطح ستاره مرده را تحت چنان فشاری قرار دهند که "ستاره لرزه" های فراوان ایجاد شده و حتی نهایتاً انفجارهای پرانرژی هولناکی در سطحشان رخ دهد.
در سال 1992، آنها نظریه خود را برای توصیف انفجار شدیداً پرقدرت پرتو گامایی (مطلب شماره 130) که در پنجم مارس 1979 رخ داد، به کار بردند. بعدها جرم مرموزی را در نزدیکی بقایای یک ابرنواختر موسوم به N49 در ابر ماژلانی بزرگ (مطلب شماره 242) یافتند که بعنوان نخستین جرم تشخیص داده شده از گروه SGR ها مورد طبقه بندی قرار گرفت.
در سال 2002، ستاره شناسانی به نام های "برایان کرن" و "کریس مارتین" از انیستیتو فناوری کالیفرنیا (کلتک) نشان دادند که تئوری مگنتارها بهترین توصیفی است که می توان از رفتارهای جرمی به نام 4U0142+61 داشت؛ جرمی بسیار کم نور در صورت فلکی ذات الکرسی. در یک تپ اختر معمولی، ضربان های نور مرئی، محصول کم انرژی تری از ضربان های پرتو ایکس هستند؛ اما در مورد 4U0142+61، یک چهارم از ضربان های خروجی تپ اختر در نور مرئی قرار دارند، حال آنکه تنها 3% از آنها را پرتو ایکس تشکیل می دهد ... این همان رفتاری است که می توان از یک مگنتار انتظار داشت. 

منبع: David Darling

***